اگر موضوع رسانه در دنیای مدرن را با انتشار روزنامه در نظر بگیریم، در مییابیم که جهان رسانه هر روز در حال ایجاد شعبدهای جدید است.
جهانی که شبکههای تلویزیونی زمانی برای خود امپراطوری داشتند حال پلتفرمهای اجتماعی یکهتاز آن هستند.
علت این مساله را میتوان در UGC یا همان محتوای تولیدی کاربر دانست.
پلتفرمهای اجتماعی به خواننده این امکان را میدهند که خود تولید کننده محتوا باشند و تقریبا فارغ از هر قیدوبندی بتوانند نظرات خود را ابراز داشته باشند.
تیک تاک یکی از این پلتفرمهای نوظهور است. متن زیر به قلم دوست خوبم آقای دکتر محسن طاهری نوشته شده است.
تیک تاک (Tik Tok) یک پلتفرم اجتماعی مانند فیس بوک و اینستاگرام، متعلق به شرکت چینی بایتدنس (ByteDance) است که این اواخر سر و صدای زیادی به پا کرده است.
اساس این اپلیکیشن بر به اشتراک گذاری ویدیوهای کوتاه استوار است، چیزی شبیه به اینستاگرام با این تفاوت که به شما امکان می دهد ویدیوهای خود را با انواع و اقسام ابزارها ویرایش کنید.
شرکت بایت دنس که حالا ۷۸ میلیارد دلار ارزش دارد، تیک تاک را به یکی از محبوب ترین اپلیکیشن های حال حاضر تبدیل کرده است تا ترس را به جان رقبایی مثل فیس بوک و ایستاگرام بیاندازد.
به نکات زیر در خصوص تیک تاک توجه باید کرد:
- اول اینکه اساس این اپلیکیشن تولیصرف کردن محتوا(prosume) است.
این پلتفورم به شما امکان می دهد محتوای خودتان را تولید کنید و این یعنی همان (Everywood). یعنی هر کسی می تواند خالق محتوا باشد و مخاطب داشته باشد.
یعنی تولید انبوهی از زتابایت اطلاعات و یعنی پر رنگ تر شدن نقش هوش مصنوعی و داده های بزرگ برای تحلیل این اطلاعات.
اطلاعات و مهم تر از آن پردازش اطلاعات کلیدی ترین منابع خلق ثروت در آینده هستند.
- دوم اینکه این اپلیکیشن بر خلاف اسمش که تداعی کننده زمان است، زمان انتشار ویدیوها را نشان نمی دهد.
این ترفند مخاطب را در بی زمانی غوطه ور می سازد، ارزش زمانی خبرها را می زداید و به مخاطبش حالی می کند که اینجا جایی برای بحث های مجادله ای نیست.
اینجا زمان بی معنی است و شما بر اساس تعداد مخاطبانتان ارزش گذاری می شوید، نه بر اساس خبر رسانی دست اول یا پیش بینی های خیره کننده.
سلیقه ی نسل آینده شاید این نباشد که همه پای تلویزیون دست به زانو بنشینند تا مجری خبر شمرده شمرده اخبار را بگوید، شاید مجریان خبر در آینده دابسمش تولید کنند.
- سوم اینکه تیک تاک دبستانی ها را هم مخاطب قرار داده است. نسل آلفایی که در دوران جنینی صدای موسیقی را از ای پاد روی شکم مادرش می شنود، حالا می تواند خالق اثر باشد، مخاطب داشته باشد و حتی با درست کردن ویدیوهای چند ثانیه ای میلیونر شود.
چند صباح دیگر شما در تیک تاک فریز می شوید، زمان به سرعت می گذرد و شما با حرصی تمام نشدنی نوجوانانی را تماشا می کنید که سبک زندگی متفاوت شان را در ویدیوهای کوتاه به رخ شما میکشند.
نوجوانانی که خبر نمی خوانند، صبح زود بیدار نمی شوند، مسئولیت نمی پذیرند، پس انداز نمی کنند و اساسا هر کاری که بنیان آن ارزش گذاری زمان باشد را رد می کنند.
و من هر روز این سوال را از خودم می پرسم که چطور با این نگاه های مانده در گذشته می خواهیم برای نسل های آینده برنامه ریزی کنیم.