در عصر حاضر، هوش مصنوعی (AI) بهعنوان یکی از فناوریهای تحولآفرین، در حال تغییر بنیادین ساختارهای اقتصادی و اجتماعی است. این تغییرات، بحثهایی را درباره ضرورت پیادهسازی درآمد پایه همگانی (UBI) بهمنظور مقابله با پیامدهای احتمالی AI بر بازار کار و توزیع ثروت بهوجود آورده است.
تأثیر هوش مصنوعی بر بازار کار
هوش مصنوعی با خودکارسازی فرآیندها و بهبود بهرهوری، میتواند منجر به حذف برخی مشاغل شود. برای مثال، بخشهایی مانند خدمات مشتریان، مترجمی، تولید محتوای متنی و تصویری، و حتی برخی مشاغل تخصصی مانند حسابداری و وکالت، در معرض خطر جایگزینی توسط AI هستند. در سالهای اخیر، بسیاری از شرکتها به سمت استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی برای انجام وظایف روزمره خود حرکت کردهاند، که این امر موجب کاهش نیاز به نیروی انسانی در برخی حوزهها شده است. طبق گزارشهای منتشرشده، کشورهایی مانند ژاپن، آلمان و ایالات متحده از جمله کشورهایی هستند که بیشترین تأثیر را از این تغییرات پذیرفتهاند.
نقش درآمد پایه همگانی در مقابله با چالشها
درآمد پایه همگانی بهعنوان یک راهحل پیشنهادی، شامل پرداختهای نقدی منظم به تمام افراد جامعه بدون در نظر گرفتن وضعیت شغلی یا درآمدی آنها است. هدف اصلی UBI، تأمین حداقل معیشت برای همه و کاهش نابرابریهای اقتصادی است. بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که این طرح میتواند به کاهش فقر، ایجاد امنیت مالی و افزایش فرصتهای شغلی منجر شود.
مزایای پیادهسازی درآمد پایه همگانی در عصر هوش مصنوعی
یکی از مهمترین مزایای UBI، حفظ ثبات اقتصادی و اجتماعی است. در شرایطی که میلیونها شغل به دلیل خودکارسازی از بین بروند، درآمد پایه همگانی میتواند از افزایش نابرابریها و ناآرامیهای اجتماعی جلوگیری کند. نمونههایی از اجرای آزمایشی این طرح در کشورهای فنلاند و کانادا نشان دادهاند که این برنامه میتواند سطح رفاه اجتماعی را بهبود بخشد و نرخ جرم و بزهکاری را کاهش دهد.
علاوه بر این، درآمد پایه همگانی میتواند از کارآفرینی و نوآوری حمایت کند. افرادی که دغدغه تأمین هزینههای اولیه زندگی را ندارند، آزادی بیشتری برای پیگیری ایدههای خلاقانه خود پیدا میکنند. آزمایشهایی که در کشورهای مختلف انجام شدهاند، نشان میدهند که دریافت یک حداقل درآمد، موجب افزایش انگیزه برای راهاندازی کسبوکارهای جدید شده و نوآوری را در بخشهای مختلف اقتصادی تسریع کرده است.
یکی دیگر از فواید UBI، تسهیل فرآیند گذار به مشاغل جدید است. بسیاری از متخصصان بر این باورند که دنیای آینده نیازمند مهارتهای جدیدی خواهد بود و بسیاری از مشاغل امروزی دیگر وجود نخواهند داشت. درآمد پایه همگانی میتواند این امکان را برای افراد فراهم کند که بدون نگرانی مالی، در دورههای آموزشی شرکت کنند و مهارتهای موردنیاز بازار کار آینده را کسب کنند.
چالشهای پیادهسازی درآمد پایه همگانی
یکی از مهمترین چالشهای UBI، هزینههای مالی آن است. تأمین منابع مالی برای پرداختهای منظم به تمام شهروندان، فشار زیادی بر بودجه دولتها وارد میکند. برخی پیشنهاد دادهاند که مالیات بر شرکتهای مبتنی بر هوش مصنوعی یا مالیات بر ثروت میتواند بهعنوان منابع تأمین مالی این برنامه استفاده شود.
یکی از پیشنهادهای مهم برای تأمین مالی UBI این است که دولتها از شرکتهایی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، بخشی از سودشان را دریافت کنند. بسیاری از کسبوکارها با حذف نیروی انسانی و جایگزینی آن با هوش مصنوعی، میلیاردها دلار در پرداخت حقوق صرفهجویی میکنند. دولتها میتوانند از محل این صرفهجویی، مالیات ویژهای بر شرکتهای مبتنی بر هوش مصنوعی وضع کنند و آن را به صندوق درآمد پایه همگانی واریز نمایند.
برای مثال، ایالت کالیفرنیا اخیراً پیشنهادهایی در این زمینه ارائه کرده است. برخی از سیاستمداران در حال بررسی قوانین جدیدی هستند که بر اساس آن، شرکتهایی که از هوش مصنوعی بهجای نیروی انسانی استفاده میکنند، ملزم به پرداخت مالیات جبرانی خواهند شد. این مالیات میتواند بهعنوان منبعی برای تأمین درآمد پایه در آینده مورد استفاده قرار گیرد.
چالش دیگر این است که برخی معتقدند درآمد پایه همگانی ممکن است انگیزه کار کردن را کاهش دهد. مخالفان این طرح استدلال میکنند که اگر افراد بدون کار کردن درآمد دریافت کنند، ممکن است تمایل کمتری به مشارکت در فعالیتهای اقتصادی داشته باشند. بااینحال، تحقیقات نشان دادهاند که در کشورهایی که UBI بهصورت آزمایشی اجرا شده است، کاهش انگیزه برای کار چندان چشمگیر نبوده و حتی در برخی موارد، افراد از این فرصت برای ورود به مشاغل بهتر یا ادامه تحصیلات خود استفاده کردهاند.
پیچیدگیهای اجرایی یکی دیگر از موانع این طرح است. دولتها باید میزان مناسب پرداختها را تعیین کنند، نحوه تأمین مالی آن را مشخص نمایند و یک سیستم کارآمد برای توزیع آن طراحی کنند. همچنین، در برخی کشورها، مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز ممکن است بر پذیرش این طرح تأثیر بگذارند.
دیدگاههای رهبران حوزه هوش مصنوعی درباره UBI
برخی از برجستهترین چهرههای فناوری و هوش مصنوعی از درآمد پایه همگانی حمایت کردهاند. ایلان ماسک، مدیرعامل تسلا و اسپیسایکس، بارها اعلام کرده است که در آینده بسیاری از مشاغل توسط هوش مصنوعی جایگزین خواهند شد و دولتها باید برای جلوگیری از بحران اقتصادی، UBI را بهعنوان یک راهحل جدی در نظر بگیرند. او معتقد است که بدون چنین برنامهای، شکاف طبقاتی افزایش خواهد یافت و بسیاری از مردم در فقر گرفتار خواهند شد.
سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، نیز در مصاحبههای مختلف از UBI بهعنوان یک راهکار عملی برای مقابله با چالشهای ناشی از خودکارسازی گسترده حمایت کرده است. او در سالهای اخیر سرمایهگذاریهایی را در این زمینه انجام داده و پیشنهاد داده است که شرکتهای بزرگ فناوری میتوانند بخشی از درآمد خود را برای تأمین مالی این طرح اختصاص دهند.
بیل گیتس، یکی دیگر از چهرههای مطرح در دنیای فناوری، نظری محتاطانهتر در این زمینه دارد. او معتقد است که قبل از اجرای گسترده UBI، باید سیستمهای مالیاتی و اقتصادی اصلاح شوند تا منابع لازم برای این طرح فراهم شود. او پیشنهاد داده است که ابتدا باید روی بهبود آموزش و مهارتآموزی تمرکز شود تا افراد بتوانند با تغییرات بازار کار سازگار شوند.
مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک، نیز در یکی از سخنرانیهای خود در دانشگاه هاروارد بر اهمیت درآمد پایه همگانی تأکید کرده است. او معتقد است که در دنیایی که هوش مصنوعی بسیاری از مشاغل را تغییر میدهد، UBI میتواند به مردم کمک کند تا بر توسعه فردی، خلاقیت و نوآوری تمرکز کنند.
با توجه به تأثیرات گسترده هوش مصنوعی بر بازار کار و ساختارهای اقتصادی، بررسی جدی و دقیق درآمد پایه همگانی ضروری بهنظر میرسد. هرچند پیادهسازی UBI با چالشهای متعددی همراه است، اما میتواند بهعنوان یک ابزار مؤثر در مقابله با نابرابریها و حفظ ثبات اجتماعی در عصر هوش مصنوعی عمل کند. کشورهایی که این طرح را بهصورت آزمایشی اجرا کردهاند، نشان دادهاند که میتوان با مدیریت صحیح، مزایای UBI را به حداکثر رساند و آن را بهعنوان راهحلی پایدار برای آیندهای که در آن AI نقش پررنگتری ایفا میکند، در نظر گرفت.