رسانه، از بطالت تا جنون

رسانه، از بطالت تا جنون

مدت زمان زیادی نیست که مک‌لوهان، رسانه را خود پیام می‌داند و به باور بودریار نیز مردم باوری از نوع مذهبی به رسانه دارند. اما باید به رسالت و ذات رسانه نیز توجه بسیاری داشت. به باور فوکو نهادهایی همچون بیمارستان، دیوانه‌خانه و زندان ساخته دست جوامع، دولت‌ها و نهادهای اجتماعی هستند.به زعم وی، جنون امری ایستا نیست که دارای یک تعریف باشد بلکه بر اساس تفکر غالب بر جامعه و همینطور ساختارهای گوناگون فرهنگی و اجتماعی قابل تغییر است. تفکرات و آرای وی را می‌توان به جهان دیجیتال امروز نیز بسط داد. پنوپتیکان وی، زندانی که تنها با یک نگهبان و یک برج مراقبت اداره می‌شود شباهت بسیاری به شبکه اجتماعی همچون فیسبوک دارد. در سایه قرار دادن وقایع و لرزاندن پایه‌های اخلاق تنها به این علت که جهان ما جهان اراده است از ذات سرمایه‌داری و ابزارهای آن مانند شبکه‌های اجتماعی پدید می‌آید. توان کنترلی شبکه‌های اجتماعی آنچنان است که می‌تواند حتی حقایق مسلم را وارونه جلوه دهد و نظام اخلاقیاتی که قرن‌ها مستحکم بود را به باد فنا دهد. اگر چه اخلاقیات و بسیاری از فراروایتها در عصر پست مدرن دچار تحولات اساسی شد اما پلتفرم‌های اجتماعی در ایجاد تحولات جهان مدرن نقشی بی بدیل ایفا کردند.

تولید تریبون از دیگر ویژگی‌های شبکه‌های اجتماعی است. راندن سخن و ابراز نظر کردن هیچ‌گاه به آسانی عصر مدرن نبوده و هر کسی فارغ از دانش و خرد می‌تواند تنها با یک کلیک، احساس خود را نسبت به ایده دیگری بیان دارد. گویی مخاطب یا همان شاگرد این تریبون، همان شیره همه این رسانه‌هاست که به شکلی مدرن تبلور پیدا کرده است. این ملغمه احساس و عقل، نوستالژی و مدرن، ابتذال و هراس، در بافتی از اجتماع می‌لولد، نمو می‌کند، هم‌نوع می‌زاید و جای پایش در شبکه جهان‌گستر می‌ماند تا دیگری افکارش را بخواند و واکنش نشان دهد. گویی می‌نویسد، عکس می گیرد و تراوش می‌کند تا دیگری منفعلانه، تمامی آرای خود را با یک عدد لایک نشان دهد. جهان هیچ وقت به اندازه امروز صفر و یک نبوده است.

پلتفرم‌های اجتماعی کان تولید لذت هم شده‌اند. اینها که محتوایی برای ظرف اینترنت بودند هم خود تبدیل به ظرفی برای محتوای مصرف‌کنندگان شدند. مصرف‌کنندگانی که تولید کننده هم هستنند و دمادم به این باتلاق اطلاعات می‌افزایند تا موجودی تولید کنند از نوع ولادیمیر و استراگون نمایشنامه «در انتظار گودو». بشری که وظیفه‌اش انتظار تا فرداست. تا لحظه ای که دوباره تکه‌ای از محتوا به دهانش بیافتد و مانند چربرو، آن سگ سه پوزه منتظر بر سر در دوزخ کمدی الهی، از خوشی زوزه بکشد.

شبکه‌های اجتماعی، کارخانه تولید خودشیفتگی نیز هستند. آنها زیبایی را نه بر اساس تعریف سنتی از آن که بر اساس آمیزه تخیلات ما از همه فیلم‌ها، کارتون‌ها و حتا مجرمین جوامع پدید آورده‌اند. آنها خودانگاره ما را آن چنان مورد تغییر قرار داده‌اند که دیگر نمی‌توان به آسانی به گذشته بازگشت. رسانه، مخاطب را به عرش می‌رساند و همواره از او می‌پرسد که من که هستم و آیا زیبایم یا نه.

کوتاه سخن آن است که درست یا غلط، شبکه‌های اجتماعی ما را متحول ساخته‌اند. دیگر ایماژ ما از خود، آن نیست که بوده‌ایم. رسانه، مانند آب چشمه دیوانگی‌ست که اگر نوشیده نشود دیگران شما را به حکم جنون قضاوت و سرآخر اعدام خواهند کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *