بودریار اعتقاد داشت که مردم به رسانه ایمانی از نوع باور مذهبی دارند و گمان میبرند هر چه که رسانه بیان دارد قطعا به واقعیت نزدیک است به ویژه اگر شامل تصویر هم باشد. این را میتوان از واکنش مردم به اخباری که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود نیز مشاهده نمود. به عنوان مثال٬ شایعاتی که در کانالهای تلگرام منتشر میشود را عموم مردم به عنوان برهانی قاطع در نظر میگیرند و حتی زحمت یک جستجوی کوتاه هم به خود نمیدهند تا از صحت و سقم مطلب مطمئن شوند. آنها بدون ادراک یک مطلب تنها به صرف آنکه خبر هیجان زدهشان کرده و یا ممکن است یک موجی از همدلی برایشان ایجاد کند اقدام به باز نشر آن میکنند. برای آنها صرفا اگر یک خبر مکتوب باشد کافیست که به آن ایمان آورند. اما دریغ که نمیدانند دنیایی از سوگیریها٬ افکارسنجیها و تفکرات جانبدارانه در پس و پشت این مطالب ممکن است وجود داشته باشد.
اگر برخی از استثنائات را کنار بگداریم، مدتی است که آمار و تحقیقات نشان می دهد مردم نگاهی بدبینانه به رسانه پیدا کرده اند و دیگر بندگان زرخرید غولهای رسانه ای نیستند. نظر به جانبداری رسانه ها گویا روز به روز بیشتر شده است. بر اساس تحقیقات واشنگتن پست در سال ۲۰۱۲، ۷۷ درصد از مردم بر این باورند که رسانه ها از یک طرف در حال جانبداری هستند. این مقدار در سال ۱۹۸۵ حدود ۵۳ درصد بود.حتی اگر بخواهیم دست بالا بگیریم و بگوییم رسانه ها فارغ از هرگونه تمایلات می تواند مستقل عمل کند باید به این نکته توجه داشت که اصطلاحی با نام media bias وجود دارد . این به آن معنی است که رسانه ها هر چقدر هم که بخواهند اخباری بیطرفانه یا به اصطلاح خود hard news تولید کنند باز هم قادر نیستند خود را مبری از هرگونه سوگیری نشان دهند چرا که خبر رخ نمیدهد و این خبرنگار است که یک رخداد را تبدیل به خبر میکند. از آنجایی که خبرنگار، ویراستار و هر شخصی که جزء اصحاب رسانه به شمار میرود انسان است نمیتواند خود را جدا از احساسات، تجربیات و یا نیات شخصی خود بداند.
اما باید پرسید که مردم به چه علت نسبت به رسانه دچار بدبینی بیشتری شده اند. یکی از دلایل میتواند آن باشد که جهان رسانه بسیار گسترده تر شده است و مردم تنها از چند کانال محدود اخبار و رویدادها را رصد نمیکنند. این به آن معنی است که به علت تعدد کانالهای رسمی و غیررسمی، میزان برخورد مخاطب به اخبار جانبدارانه بیشتر شده است. هنگامی که شخصی خبری را می بیند که دوست ندارد میزان اعتمادش به کانالهای خبری نیز کم می شود.
دلیل دوم آن است که نهادهای کنترل و نظارت بر رسانه ها بیشتر شده است. قبلتر تنها دو نهاد مهم با نام های AIM (دقت در رسانه) و FAIR (رصد انصاف و دقت در گزارشات) وجود داشتند که فعالیت گزارشگران را نظارت می کردند. اما در حال حاضر نه تنها نهادهای سیاسی در پی نظارت بر فعالیتهای رسانه ای هستند بلکه مراکز مردم نهاد نیز به دنبال گرفتن مچ اصحاب رسانه میباشند.
دلیل سوم آن است که مردم با موتور جستجوی گوگل بیشتر آشنا شده اند و اگر به خبری شک داشته باشند آن را در اینترنت سرچ میکنند. البته فورا باید از خود پرسید که آیا گوگل پروتکل NET NEUTRALITY یا همان بیطرفی اینترنت را رعایت می کند یا خیر.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که رسانه، خوب یا بد، می تواند تاثیر بسیار شگرفی بر زندگی خصوصی و طرز رفتار ما در جامعه داشته باشد. باید از این موضوع هراس داشت که اگر رسانه خود تاجر خبر شود و هیچ منبع راستی آزمایی دیگری وجود نداشته باشد چه باید کرد.