گزارش گارتنر ۲۰۲۵ نشان میدهد که رهبران منابع انسانی با تغییرات گستردهای در فناوری، نیروی کار و مقررات مواجه خواهند شد. برای بقا و رشد، سازمانها باید استراتژیهای نوآورانهای را برای مدیریت استعدادها، تحول دیجیتال و تطبیق با بازار کار آینده اتخاذ کنند.
-
جهانیشدن: در دنیای امروز، سازمانها بیش از پیش در بازارهای جهانی فعالیت میکنند. این امر نیازمند مدیریت نیروی کار در محیطهای چندفرهنگی و بینالمللی است. مدیران منابع انسانی باید تفاوتهای فرهنگی، قوانین کار مختلف و نیاز به هماهنگی بین تیمهای پراکنده جغرافیایی را درک کنند. برای مثال، یک شرکت فناوری با دفاتری در آسیا، اروپا و آمریکا نیازمند استراتژیهای منابع انسانی منطبق با قوانین و فرهنگهای محلی هر منطقه است.
-
پیشرفت فناوری: ظهور فناوریهای نوینی مانند هوش مصنوعی و اتوماسیون، نقشها و مهارتهای مورد نیاز در سازمانها را تغییر داده است. گزارش گارتنر نشان میدهد که تا سال ۲۰۲۴(و فراتر)، فناوریهای نوظهور میتوانند تا ۶۹ درصد از کارهای روتین مدیران را به عهده بگیرند. این به معنای نیاز به بازنگری در نقشها و مهارتهای کارکنان و ارائه برنامههای آموزشی مناسب برای توسعه مهارتهای دیجیتال است.
-
کمبود نیروی کار ماهر: با تغییرات سریع در مهارتهای مورد نیاز، سازمانها با چالش جذب و نگهداشت نیروی کار ماهر مواجه هستند. برای مثال، با رشد فناوریهای دیجیتال، تقاضا برای متخصصان امنیت سایبری افزایش یافته است، در حالی که عرضه این تخصصها محدود است. ایجاد برنامههای توسعه حرفهای و مسیرهای پیشرفت شغلی میتواند به جذب و حفظ استعدادها کمک کند.
-
تغییرات در قوانین و مقررات کاری: مدیران منابع انسانی باید با تغییرات مداوم در قوانین کار و مقررات دولتی هماهنگ باشند تا از رعایت حقوق کارکنان و جلوگیری از مشکلات قانونی اطمینان حاصل کنند. برای مثال، تغییرات در قوانین مربوط به دورکاری یا حقوق و مزایای کارکنان میتواند تأثیر مستقیم بر سیاستهای منابع انسانی داشته باشد.
-
مدیریت تغییر: سازمانها باید توانایی مدیریت تغییرات سریع را داشته باشند. این شامل توسعه رهبران تغییر، ایجاد فرهنگ پذیرش تغییر و ارائه آموزشهای لازم به کارکنان است. برای مثال، در پی ادغام دو شرکت، نیاز به مدیریت تغییر برای هماهنگی فرهنگهای سازمانی و فرآیندهای کاری وجود دارد.
-
حفظ تعادل کار و زندگی: با افزایش فشارهای کاری و نیاز به بهرهوری بیشتر، توجه به تعادل بین کار و زندگی شخصی کارکنان اهمیت بیشتری پیدا کرده است. ارائه برنامههای انعطافپذیر کاری و حمایت از سلامت روانی کارکنان میتواند به افزایش رضایت و بهرهوری منجر شود. برای مثال، شرکتهایی که امکان دورکاری یا ساعات کاری انعطافپذیر را فراهم میکنند، معمولاً رضایت کارکنان بیشتری دارند.
-
توجه به تجربه کارکنان: ایجاد محیط کاری مثبت و فراهم کردن تجربه کاری مطلوب برای کارکنان میتواند به افزایش انگیزه و کاهش نرخ ترک شغل کمک کند. برای مثال، شرکتهایی که برنامههای توسعه فردی، فرصتهای پیشرفت شغلی و فرهنگ سازمانی حمایتی دارند، معمولاً نرخ نگهداشت کارکنان بالاتری دارند.

مدل گارتنر برای تحول منابع انسانی (HR Transformation)
مدل گارتنر نشان میدهد که برای ایجاد تحول در مدیریت منابع انسانی، چهار عامل کلیدی باید بهطور همزمان توسعه یابند:
۱. رهبری در سطح جهانی (World-Class Leadership)
مدیر ارشد منابع انسانی (CHRO) باید بهعنوان یک رهبر کلیدی در کسبوکار عمل کند.
تمرکز اصلی روی افراد، توسعه استعدادها و ایجاد فرهنگ سازمانی قوی است.
مثال: شرکتهایی مانند گوگل و مایکروسافت، رهبران منابع انسانی را در تصمیمگیریهای استراتژیک سهیم میکنند.
۲. مدل عملیاتی مدرن منابع انسانی (Modern HR Operating Model)
ساختارهای چابک و انعطافپذیر برای ارائه خدمات منابع انسانی.
استفاده از دادهمحوری و تحلیلهای پیشرفته برای بهینهسازی فرآیندها.
مثال: شرکتهایی مانند آمازون از هوش مصنوعی برای بهینهسازی فرایند استخدام و آموزش کارکنان استفاده میکنند.
۳. قابلیتهای تیم منابع انسانی برای آینده (Future-Proof HR Team Competencies)
ایجاد تیمی که بتواند در برابر تغییرات سریع بازار و نیازهای نیروی کار انعطافپذیر باشد.
تمرکز روی توسعه مهارتهای استراتژیک و عملیاتی برای بهبود عملکرد سازمانی.
مثال: برنامههای بازآموزی و ارتقای مهارت (Upskilling & Reskilling) که توسط شرکتهایی مانند IBM اجرا میشوند.
۴. توانمندسازی فناوری در منابع انسانی (HR Technology Enablement)
دیجیتالیسازی فرآیندهای منابع انسانی برای بهبود تجربه کارکنان.
استفاده از فناوریهای نوظهور مانند هوش مصنوعی، RPA و پلتفرمهای HR Tech.
مثال: استفاده از سیستمهای خودکار برای مدیریت مزایا و پردازش حقوق و دستمزد در شرکتهایی مانند SAP و Workday.
منبع مقاله (گارتنر)